تاريخ : پنج شنبه 21 آبان 1394برچسب:تاریخ نظامی ایران, | 21:34 | نویسنده : مهدی
تاریخ نظامی ایران
تاریخ نظامی ایران قدمتی بسیار طولانی داشتهاست و همواره دارای پیروزیهای ارزشمندی بودهاست به گونهای که دارای فرهنگ و تمدن نظامی مستقل بودهاست.
فرمانروایی هخامنشی
امپراتوری هخامنشی (۵۵۹ تا ۳۳۰ سال قبل از میلاد)، اولین امپراتوری ایرانی بود که توانست به قسمتهای بزرگی از منظقه حکومت بکند. در این دوره ایران یک ارتش ملی داشت که تعداد سربازان آن در حدود ۲۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰۰ نفر بود و علاوه بر آن کشورهای هم پیمان و مستعمره ایران، دارای دهها هزار سرباز بودند. همچنین آرایش جنگی سپاه به صورت قلب و جناحین و ذخیره اولین بار توسط داریوش بزرگ ابداع شد.[نیازمند منبع] داریوش با جمعآوری سربازان نخبه، گارد جاویدان را بوجود آورد که شمار سربازان آن به ده هزار نفر میرسید که همه جا شاهنشاه را همراهی میکردند.
ارتش ایران در آن زمان به تقلید از مادهابه هنگهایی هزار نفره تقسیم میشد که به هر یک، هنگ یا هزاربام میگفتند. به فرمانده هر هزاربام، هزارپتیش (هزاربد) میگفتند. به هر ده هزاربام، یک لشکر میگفتند. مشهورترین لشکر آن دوره که به عنوان لشکر آماده باش شخص شاهنشاه تلقی میشد، لشکر جاودان نام داشت. کوچکترین واحد تقسیمات ارتش هخامنشی، داتابا بود؛ داتابا از ده مرد مسلح تشکیل میشد. به مجموع ده داتابا، یک صاتابا میگویند و در حقیقت یک صاتابا از صد سرباز مسلح تشکیل میشد. هر هزاربام هم از ده صاتابا تشکیل میشد.
تصویری از یک سرباز از گارد جاویدان در زمان داریوش
در زمان کوروش کبیر اولین بار ارابه وارد سپاه ایران شد که فرمانده ارابهها را ارتشتار میگفتند.
ارتش در آن زمان برای تشخیص گروههای خود از رنگهای بسیاری استفاده میکرد؛ بیشترین این رنگها زرد، زرشکی و آبی بودند. این سیستم، بیشتر در سربازان ایرانی محلی و فارسی زبانان بکار میرفت و در سربازانی که متعلق به مناظق متحد و هم پیمان ایران بودند بکار نمیرفت.
یکی از روشهای معمول جنگ ایرانیان در این دوره، شکل گرفتن بصورت یک دیوار سپری بود بطوریکه کمانداران میتوانستند از درون آن تیراندازی کند. به این گروه از سربازان، اسپارابارا (که در زبان باستانی ایران به معنی سپردار است) میگفتند که به یک ترکهٔ مستطیل شکل مسلح شده بودند که به آن اسپارا (یا سپر) میگفتند و با یک نیزه کوچک حدودا دو متری، میجنگیدند.
در دوران حکومت هخامنشیان، تیر و کمان، رایجترین جنگ افزار ایرانیان بود. نقش اصلی اسپاراباراها، فرونشاندن حملات دشمنان و ضعیف کردن آنها، با تیراندازی به طرف آنها بود و ضربه اصلی را سواره نظام ارتش به دشمن، وارد میکرد. این فنون جنگی، در مقابل حمله یونانیان، که بسیار متفاوت میجنگیدند، کاری به پیش نبرد. سربازان یونانی، در آن جنگ زرههای بادوام و سنگینی پوشیده بودند و یک سپر سنگین و بزرگ حمل میکردند و در برابر آنها، سربازان ایرانی، با زرههای نازک چرمی و پارچهای و سپرهای کوچک چوبی، میجنگیدند. اما با آغاز دوران اشکانیان که مبتکر نوع جدیدی از استراتژی جنگی بودند ایرانیان توانستند با شیوه ی جنگی نو شکست های سنگینی را بر سلوکیان و روم وارد کنند و در نهایت شیوه ی جنگی یونانیان که به روم منتقل شده بود و به آرایش فالانژ معروف بود منسوخ شده و کنار گذاشته شد. این شیوه ی جنگی در زمان ساسانیان بهتر و گسترده تر و همچنین منظمتر شد.در تمام طول جنگ های ایران و روم به جز در باقی جنگ ها ایران پیروز شد.
تصویری از یک سرباز از گارد جاویدان در زمان داریوش
چیرگی یونانیان (۳۳۰ تا ۱۵۰ سال قبل از میلاد)
دوران سلوکیان
حکومت مقتدر و بزرگ هخامنشی در ۳۳۰ میلادی مقهور قدرت نوظهور یونانیان گردید. یونانیان بهایران حمله کرده و سپاهیان ایران را شکست داد؛ به این ترتیب یونانیان موفق بهانهدام حکومت ایرانیان گردیدند. نخستین نبرد اسکندر مقدونی و ایرانیان در بهار (۳۳۴ پ. م) در حوالی آسیای صغیر نبرد گرانیک یا گرانیکوس نامیده میشود. اسکندر از بغاز داردانل گذشته وارد آسیای صغیر شد. این نبرد در کنار رود گرانیک روی داد که به دریای مرمره میریزد. دومین نبرد اسکندر و ایرانیان در نبرد ایسوس، (۳۳۳ پ. م.) اولین نبرد مستقیم اسکندر است با سپاه داریوش سوم. داریوش و اسکندر در نزدیکی شهر ایسوس با یکدیگر رو به رو شدند. سومین نبرد اسکندر و ایرانیان در نبرد گوگمل، (۳۳۱ پ. م.) دومین نبرد مستقیم اسکندر است با سپاه داریوش سوم در گوگمل واقع در نزدیکی اربیل امروزی. بیشترین مقاومتها را طوایف آریایی برزینی در نبرد گوگمل انجام دادند.
امپراتوری یونانی سلوکی، جانشین حکومت اسکندر حساب میشود و مناطقی از ایران، آناتولی مرکزی، شام، میان رودان، ترکمنستان، پامیر و رود سند را در بر میگرفت.
فرمانروایی اشکانیان (۲۵۰ سال قبل از میلاد-۲۲۶ سال بعد از میلاد)
قوم پارت، یک تمدن واقع در شمال شرقی ایران کنونی بودند. سلسله پادشاهان اشکانی (پارتی)، تمامی سرزمینهای ایران معاصر را پوشاندند. سرزمینهایی که پادشاهان اشکانی تصرف کرده بودند، عبارتند از:ارمنستان، عراق، گرجستان، شرق ترکیه، شرق سوریه، ترکمنستان، افغانستان، تاجیکستان، پاکستان، کویت، خلیج فارس، مناطق ساحلی عربستان سعودی، بحرین، قطر، لبنان، اسرائیل، فلسطین و دبی.
اشکانیان پس از بیرون کردن تدریجی حاکمان یونانی از ایالت ها پس از مدتی تمامی ایران را آزاد کرده و دولت سلوکی هم توسط فرهاد دوم اشکانی از بین رفت.این حکومت بعد از شکست دادن حکومت یونانی سلوکی، به روی کار آمد و کار خود را در اواخر قرن سوم قبل از میلاد آغاز کرد و سرزمینهای میان رودان توسط آنها بین سالهای ۱۵۰ سال قبل از میلاد-۲۲۴ سال بعد از میلاد، کنترل میشد. این حکومت سومین سلسله محلی-باستانی ایران (بعد از مادها و هخامنشیان) به حساب میآید. امپراطوری اشکانی، اصلیترین و تنها رقیب امپراطوری روم بود.
تصویری از یک کماندار اشکانی
اشکانیان تا منطقه ارم در عربستان نیز نفوذ داشتند. بطوریکه در اتحادیه بازرگانان صمغ کندر، ظرفهای سفالینی پیدا شده که به سبک اشکانیان جلا داده شدهاند. بالاخره در سال ۲۲۴ بعد از میلاد، در هنگامی که ساختار این حکومت سست شده بود، عمر این امپراتوری بسر آمد و آخرین پادشاه این سلسله اشک بیست و نهم (اردوان پنجم) در منطقه هرمزدگان از اردشیر پاپکان شکست خورد و اینچنین شد که امپراطوری قدرتمند ساسانی شکل گرفت.
اشکانیان نوادگان هخامنشیان بودند.
فرمانروایی ساسانی (۲۲۶-۶۳۷ میلادی)
ارتش ساسانی (پهلوی:سپاه)، با روی کار آمدن اردشیر بابکان (۲۲۶ تا ۲۴۱ میلاد)، که بنیانگذار سلسله ساسانی بود، متولد شد. هدف اردشیر، احیای امپراتوری ایران بود و از نتایج این هدف، اصلاح شدن ارتش ایران و ساختن یک ارتش دائمی بود که تحت فرماندهی شخصی خود و افسرانی بود که فقط از خودش اطاعت میکردند و از استاندار منطقه، پیروی نمیکردند.
سازمانهای نظامی ساسانی، مدل سواره نظام اشکانیان را نگه داشتند ولی زرهها و شیوههای جنگاوری جدیدی را بکار گماشتند. و این کارها آغازی بودند برای درست کردن سیستمی نظامی، که بیش از ۴۰۰ سال (تا زمانی که امپراتوری ساسانی وجود داشت) به و جانشینانش خدمت کرد تا بتواند در مقابل امپراتوری روم و بعد از آن امپراتوری روم شرقی که یکی از دو امپراتوری قدرتمند تاریخ در غرب اوراسیا است، ایستادگی کند. در آن زمان ارتش ساسانی از ارانشهر (که نام ساسانی ایران است)، در مقابل ایلات آسیای میانه، که از هفتالیان و ترکها بودند، دفاع میکرد. و بعدها ستیز علیه امپراتوری روم را آغاز کرد.
چیرگی اعراب (۶۳۷-۶۵۱ میلادی)
حکومت مقتدر و بزرگ ساسانی در ۶۵۱ میلادی مقهور قدرت نوظهور اعراب مسلمان گردیدند. اعراب با کمترین امکانات بهایران حمله کرده و ایرانیان را در جنگ قادسیه، جنگ تیسفون، جنگ جلولا و جنگ نهاوند شکست دادند؛ به این ترتیب اعراب موفق بهانهدام حکومت ساسانیان گردیدند.
پس از چیرگی اعراب و استقرار دین اسلام در سرزمین ایران، تحولات بسیاری در عرصههای اجتماعی، مذهبی و سیاسی بهوجود آمد. ایرانیان که از تبعیض طبقاتی موجود در کشورشان ناراضی بودند اسلام را پذیرفتند؛ با این حال هرگز مخالفت خویش را با سلطه اعراب بهویژه امویان و عباسیان بر خاک ایران پنهان نکردند و جنبشهای استقلالطلبانهای را بهپا ساختند که تشکیل حکومتهایی چون طاهریان (۸۸۱-۸۲۶ م) و صفاریان (۹۰۳-۸۶۶ م) را میتوان از نتایج آنها برشمرد.
سلسله طاهریان (۸۲۱-۸۷۳ میلادی)
سلسله طاهریان، بر شمال شرقی امپراتوری ایران و در منطقه خراسان حکومت میکرد (به قسمتهایی از ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان). بنابراین سومین پایتخت ایران نیشابور بود.
هرچند نیشابور تحت خلافت عباسیان از بغداد بود اما فرمانروایی طاهریان یک حکومت خود مختار و کاری بود. این سلسله به وسیله طاهر ذوالیمینین که سردار برجسته مأمون بود، بنیان گذاری شد. پیروزیهای نظامی طاهر در شرق ایران باعث قدردانی از او و هدیه دادن به وی، توسط پادشاهان منطقه میشد. در نتیجه این پیروزیها، جانشینان طاهر موفق شدند که تا هند نیز نفوذ کنند.
سلسله طاهریان تلاش میکرد که اولین سلسله مستقل از سلسله عباسی باشد که در خراسان تاسیس میشود. این سلسله به وسیله سلسله صفاریان برانداخته شد و خراسان به امپراتوری صفاریان در شرق ایران پیوست.
سلسله علویان طبرستان (۸۶۴-۹۲۸ میلادی)
علویان طبرستان، یک قوم شیعه بودند که در مازندران (طبرستان) ایران قرار داشتند. علویان از نسل امام دوم شیعیان-حسن بن علی-بودند که دین اسلام را به مناطق جنوبی دریای خزر آورده بودند. حکومت آنها در سال ۹۲۸ میلادی و پس از شکست خوردن از حکومت سامانیان، منقرض شد. بعد از شکست علویان، بسیاری از سربازان و سرداران علوی به سلسله سامانیان پیوستند. مرداویج زیاری-پسر زیار-یکی از سردارانی بود که به سلسله سامانیان پیوست. او بعدها سلسله زیاریان را تاسیس کرد. همچنین علی، حسن و احمد، پسران بویه، نیز در بین سرداران ملحق شده به ارتش سامانیان بودند.
سلسله صفاریان (۸۶۱-۱۰۰۳ میلادی)
سلسله صفاریان، یک سلسله کم عمر واقع در منطقه سیستان (منطقهای تاریخی در جنوب خاوری ایران) بود.
پایتخت صفاریان شهر زرنج (که هم اکنون در افغانستان است)، بود. بنیانگذار حکومت صفاریان، شخصی بنام یعقوب لیث بود. او در اول یک مسگر (صفار) بود و در کنار پدرش کار میکرد. هنگامی که به سن رشد رسید از طرف دیگر عیاران به سرداری انتخاب شد. او کنترل منطقه سیستان را بدست گرفت و بعد از آن کل کشور افغانستان و قسمتهایی از پاکستان (کنونی) را به تصرف خود در آورد. صفاریان، پایتخت خود (زرنج) را، به عنوان پایگاهی برای حمله به مناطق شرقی و غربی مورد استفاده قرار میدادند. آنها خراسان را به تصرف خود درآورند و سلسله طاهریان را در سال ۸۷۳ میلادی تصرف کنند. هنگام مرگ یعقوب، سلسله صفاریان توانسته بود مناطق کابلستان، استان سند، باختر (بلخ)، مکران، بلوچستان، کرمان، استان فارس، خراسان را تا بغداد، به تصرف خود در آورد.
حکومت صفاری پس از مرگ یعقوب عمر زیادی نکرد. برادر و جانشین یعقوب که عمرو لیث نام داشت، در جنگ با سامانیان (در سال ۹۰۰ میلادی)، شکست خورد و بیشتر قلمروی خود را تقدیم سامانیان کرد. صفاریان دوباره به سیستان محدود شدند و بعد از آن تسلیم سامانیان شدند و به عنوان نماینده آنها، در سیستان حکومت کردند.
سلسله سامانیان (۸۷۵ تا ۹۹۹ میلادی)
سلسله سامانیان، یک شاهنشاهی ایرانی در آسیای مرکزی و خراسان بزرگ بود. این سلسله بنام بنیانگذار آن که سامان خدا نام داشت و با اینکه اهل خانواده زرتشتی به اسلام روی آورده بود، نامگذاری شدهاست. این حکومت، از اولین حکومتهای بومی ایران زمین و آسیای مرکزی بعد از حمله اعراب به ایران و از بین رفتن امپراتوری ساسانی است.
سلسله زیاریان (۹۲۸-۱۰۴۳ میلادی) و سلسله بوییان (۹۳۴-۱۰۵۵ میلادی)
در غرب و مرکز ایران دو سلسله (دیلمیان) به نامهای آل زیار (۳۲۰ ه. ق.) و آل بویه که هر دو از مناطق شمال ایران برخاسته بودند نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند. مخصوصا دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت کردند و هنگامی که خلفا در برابر آنها چارهای جز تسلیم نیافتند حکومت بغداد را به آنها واگذار کردند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند.
یک سرباز دیلمی
سلسله غزنوی (۹۶۳-۱۱۸۷ میلادی)
دولت غزنوی (۳۴۴ ه. ق. - ۵۸۳ ه. ق.) یک دولت فارس زبان، نظامی و اسلامی بود. دولت غزنوی خاستگاه نژادی و پایگاه ملی خاصی نداشت، اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تایید خلافت بغداد بود. از آنجا که غزنویان نخستین پایههای شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. بنیادگذار این دودمان کسی به نام سلطان محمود غزنوی بود. پدران او بردگان ترکی بودند که در زمان سامانیان خریداری شده و برای این دودمان ایرانی خدمت میکردند.
سلسله سلجوقی (۱۰۳۷-۱۱۸۷ میلادی)
سَلجوقیان یا سَلاجقه، یا آل سلجوق، نام دودمانی است که در قرنهای پنجم و ششم هجری قمری (یازدهم و دوازدهم میلادی) بر بخشهای بزرگی از آسیای غربی، شامل ایران کنونی، فرمانروایی داشتند.
سلجوقیان در اصل غزهای ترکمن بودند که در دوران سامانی در اطراف دریاچه خوارزم (آرال)، سیردریا و آمودریا میزیستند.
سلجوقیان که به اسلام رو آورده بودند، بعد از ریاست سلجوق بن دقاق، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانیان در مبارزه با دشمنانشان بسیار کمک کردند. پسر سلجوق بنام میکاییل که بعد از مرگ او ریاست این طایفه را بعهده داشت، چندین حکم جهاد برای مبارزه با (به قول مورخین) کفار صادر کرد.
سلسله خوارزمشاهیان (۱۰۷۷-۱۲۳۱ میلادی)
انوشتکین نیای بزرگ خوارزمشاهیان، غلامی بود از اهالی غرجستان که توسط سپهسالار کل سپاه خراسان در زمان سامانیان خریداری شد. این غلام در دوران فرمانروایی سلجوقیان به سبب استعداد سرشار و کفایتی که از خود نشان داد به زودی مدارج ترقی را طی کرد و به مقامات عالی رسید تا این که سرانجام به امارت خوارزم برگزیده شد. نوشتکین صاحب ۹ پسر بود که بزرگترین آنها، قطبالدین محمد نام داشت.
سلسله خوارزمشاهیان، سرانجام با حمله مغولان و نابودی بخشی از تمدن ایران به کار خود پایان داد.
سپاه ایران در دورههای مختلف
دوره تاریخی - کمیت ارتش و...
امپراتوری ماد = حدودا ۴۰۰۰۰ نفر
امپراتوری هخامنشی = حدودا ۲۰۰۰۰۰ نفر + نیروی دریایی
امپراتوری اشکانی = حدودا ۵۰۰۰۰ نفر
امپراتوری ساسانی = حدودا ۸۰۰۰۰ نفر
سلجوقیان = حدودا ۸۰۰۰۰ نفر
صفویان(دوره شاه عباس) = حدودا ۷۰۰۰۰ نفر
افشاریان = حدودا ۸۵۰۰۰ نفر + نیروی دریایی
قاجاریه(دوره آقامحمدخان) = حدودا ۴۵۰۰۰ نفر
فرمانروایی هخامنشی
امپراتوری هخامنشی (۵۵۹ تا ۳۳۰ سال قبل از میلاد)، اولین امپراتوری ایرانی بود که توانست به قسمتهای بزرگی از منظقه حکومت بکند. در این دوره ایران یک ارتش ملی داشت که تعداد سربازان آن در حدود ۲۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰۰ نفر بود و علاوه بر آن کشورهای هم پیمان و مستعمره ایران، دارای دهها هزار سرباز بودند. همچنین آرایش جنگی سپاه به صورت قلب و جناحین و ذخیره اولین بار توسط داریوش بزرگ ابداع شد.[نیازمند منبع] داریوش با جمعآوری سربازان نخبه، گارد جاویدان را بوجود آورد که شمار سربازان آن به ده هزار نفر میرسید که همه جا شاهنشاه را همراهی میکردند.
ارتش ایران در آن زمان به تقلید از مادهابه هنگهایی هزار نفره تقسیم میشد که به هر یک، هنگ یا هزاربام میگفتند. به فرمانده هر هزاربام، هزارپتیش (هزاربد) میگفتند. به هر ده هزاربام، یک لشکر میگفتند. مشهورترین لشکر آن دوره که به عنوان لشکر آماده باش شخص شاهنشاه تلقی میشد، لشکر جاودان نام داشت. کوچکترین واحد تقسیمات ارتش هخامنشی، داتابا بود؛ داتابا از ده مرد مسلح تشکیل میشد. به مجموع ده داتابا، یک صاتابا میگویند و در حقیقت یک صاتابا از صد سرباز مسلح تشکیل میشد. هر هزاربام هم از ده صاتابا تشکیل میشد.
تصویری از یک سرباز از گارد جاویدان در زمان داریوش
در زمان کوروش کبیر اولین بار ارابه وارد سپاه ایران شد که فرمانده ارابهها را ارتشتار میگفتند.
ارتش در آن زمان برای تشخیص گروههای خود از رنگهای بسیاری استفاده میکرد؛ بیشترین این رنگها زرد، زرشکی و آبی بودند. این سیستم، بیشتر در سربازان ایرانی محلی و فارسی زبانان بکار میرفت و در سربازانی که متعلق به مناظق متحد و هم پیمان ایران بودند بکار نمیرفت.
یکی از روشهای معمول جنگ ایرانیان در این دوره، شکل گرفتن بصورت یک دیوار سپری بود بطوریکه کمانداران میتوانستند از درون آن تیراندازی کند. به این گروه از سربازان، اسپارابارا (که در زبان باستانی ایران به معنی سپردار است) میگفتند که به یک ترکهٔ مستطیل شکل مسلح شده بودند که به آن اسپارا (یا سپر) میگفتند و با یک نیزه کوچک حدودا دو متری، میجنگیدند.
در دوران حکومت هخامنشیان، تیر و کمان، رایجترین جنگ افزار ایرانیان بود. نقش اصلی اسپاراباراها، فرونشاندن حملات دشمنان و ضعیف کردن آنها، با تیراندازی به طرف آنها بود و ضربه اصلی را سواره نظام ارتش به دشمن، وارد میکرد. این فنون جنگی، در مقابل حمله یونانیان، که بسیار متفاوت میجنگیدند، کاری به پیش نبرد. سربازان یونانی، در آن جنگ زرههای بادوام و سنگینی پوشیده بودند و یک سپر سنگین و بزرگ حمل میکردند و در برابر آنها، سربازان ایرانی، با زرههای نازک چرمی و پارچهای و سپرهای کوچک چوبی، میجنگیدند. اما با آغاز دوران اشکانیان که مبتکر نوع جدیدی از استراتژی جنگی بودند ایرانیان توانستند با شیوه ی جنگی نو شکست های سنگینی را بر سلوکیان و روم وارد کنند و در نهایت شیوه ی جنگی یونانیان که به روم منتقل شده بود و به آرایش فالانژ معروف بود منسوخ شده و کنار گذاشته شد. این شیوه ی جنگی در زمان ساسانیان بهتر و گسترده تر و همچنین منظمتر شد.در تمام طول جنگ های ایران و روم به جز در باقی جنگ ها ایران پیروز شد.

تصویری از یک سرباز از گارد جاویدان در زمان داریوش
چیرگی یونانیان (۳۳۰ تا ۱۵۰ سال قبل از میلاد)
دوران سلوکیان
حکومت مقتدر و بزرگ هخامنشی در ۳۳۰ میلادی مقهور قدرت نوظهور یونانیان گردید. یونانیان بهایران حمله کرده و سپاهیان ایران را شکست داد؛ به این ترتیب یونانیان موفق بهانهدام حکومت ایرانیان گردیدند. نخستین نبرد اسکندر مقدونی و ایرانیان در بهار (۳۳۴ پ. م) در حوالی آسیای صغیر نبرد گرانیک یا گرانیکوس نامیده میشود. اسکندر از بغاز داردانل گذشته وارد آسیای صغیر شد. این نبرد در کنار رود گرانیک روی داد که به دریای مرمره میریزد. دومین نبرد اسکندر و ایرانیان در نبرد ایسوس، (۳۳۳ پ. م.) اولین نبرد مستقیم اسکندر است با سپاه داریوش سوم. داریوش و اسکندر در نزدیکی شهر ایسوس با یکدیگر رو به رو شدند. سومین نبرد اسکندر و ایرانیان در نبرد گوگمل، (۳۳۱ پ. م.) دومین نبرد مستقیم اسکندر است با سپاه داریوش سوم در گوگمل واقع در نزدیکی اربیل امروزی. بیشترین مقاومتها را طوایف آریایی برزینی در نبرد گوگمل انجام دادند.
امپراتوری یونانی سلوکی، جانشین حکومت اسکندر حساب میشود و مناطقی از ایران، آناتولی مرکزی، شام، میان رودان، ترکمنستان، پامیر و رود سند را در بر میگرفت.
فرمانروایی اشکانیان (۲۵۰ سال قبل از میلاد-۲۲۶ سال بعد از میلاد)
قوم پارت، یک تمدن واقع در شمال شرقی ایران کنونی بودند. سلسله پادشاهان اشکانی (پارتی)، تمامی سرزمینهای ایران معاصر را پوشاندند. سرزمینهایی که پادشاهان اشکانی تصرف کرده بودند، عبارتند از:ارمنستان، عراق، گرجستان، شرق ترکیه، شرق سوریه، ترکمنستان، افغانستان، تاجیکستان، پاکستان، کویت، خلیج فارس، مناطق ساحلی عربستان سعودی، بحرین، قطر، لبنان، اسرائیل، فلسطین و دبی.
اشکانیان پس از بیرون کردن تدریجی حاکمان یونانی از ایالت ها پس از مدتی تمامی ایران را آزاد کرده و دولت سلوکی هم توسط فرهاد دوم اشکانی از بین رفت.این حکومت بعد از شکست دادن حکومت یونانی سلوکی، به روی کار آمد و کار خود را در اواخر قرن سوم قبل از میلاد آغاز کرد و سرزمینهای میان رودان توسط آنها بین سالهای ۱۵۰ سال قبل از میلاد-۲۲۴ سال بعد از میلاد، کنترل میشد. این حکومت سومین سلسله محلی-باستانی ایران (بعد از مادها و هخامنشیان) به حساب میآید. امپراطوری اشکانی، اصلیترین و تنها رقیب امپراطوری روم بود.

تصویری از یک کماندار اشکانی
اشکانیان تا منطقه ارم در عربستان نیز نفوذ داشتند. بطوریکه در اتحادیه بازرگانان صمغ کندر، ظرفهای سفالینی پیدا شده که به سبک اشکانیان جلا داده شدهاند. بالاخره در سال ۲۲۴ بعد از میلاد، در هنگامی که ساختار این حکومت سست شده بود، عمر این امپراتوری بسر آمد و آخرین پادشاه این سلسله اشک بیست و نهم (اردوان پنجم) در منطقه هرمزدگان از اردشیر پاپکان شکست خورد و اینچنین شد که امپراطوری قدرتمند ساسانی شکل گرفت.
اشکانیان نوادگان هخامنشیان بودند.
فرمانروایی ساسانی (۲۲۶-۶۳۷ میلادی)
ارتش ساسانی (پهلوی:سپاه)، با روی کار آمدن اردشیر بابکان (۲۲۶ تا ۲۴۱ میلاد)، که بنیانگذار سلسله ساسانی بود، متولد شد. هدف اردشیر، احیای امپراتوری ایران بود و از نتایج این هدف، اصلاح شدن ارتش ایران و ساختن یک ارتش دائمی بود که تحت فرماندهی شخصی خود و افسرانی بود که فقط از خودش اطاعت میکردند و از استاندار منطقه، پیروی نمیکردند.
سازمانهای نظامی ساسانی، مدل سواره نظام اشکانیان را نگه داشتند ولی زرهها و شیوههای جنگاوری جدیدی را بکار گماشتند. و این کارها آغازی بودند برای درست کردن سیستمی نظامی، که بیش از ۴۰۰ سال (تا زمانی که امپراتوری ساسانی وجود داشت) به و جانشینانش خدمت کرد تا بتواند در مقابل امپراتوری روم و بعد از آن امپراتوری روم شرقی که یکی از دو امپراتوری قدرتمند تاریخ در غرب اوراسیا است، ایستادگی کند. در آن زمان ارتش ساسانی از ارانشهر (که نام ساسانی ایران است)، در مقابل ایلات آسیای میانه، که از هفتالیان و ترکها بودند، دفاع میکرد. و بعدها ستیز علیه امپراتوری روم را آغاز کرد.
چیرگی اعراب (۶۳۷-۶۵۱ میلادی)
حکومت مقتدر و بزرگ ساسانی در ۶۵۱ میلادی مقهور قدرت نوظهور اعراب مسلمان گردیدند. اعراب با کمترین امکانات بهایران حمله کرده و ایرانیان را در جنگ قادسیه، جنگ تیسفون، جنگ جلولا و جنگ نهاوند شکست دادند؛ به این ترتیب اعراب موفق بهانهدام حکومت ساسانیان گردیدند.
پس از چیرگی اعراب و استقرار دین اسلام در سرزمین ایران، تحولات بسیاری در عرصههای اجتماعی، مذهبی و سیاسی بهوجود آمد. ایرانیان که از تبعیض طبقاتی موجود در کشورشان ناراضی بودند اسلام را پذیرفتند؛ با این حال هرگز مخالفت خویش را با سلطه اعراب بهویژه امویان و عباسیان بر خاک ایران پنهان نکردند و جنبشهای استقلالطلبانهای را بهپا ساختند که تشکیل حکومتهایی چون طاهریان (۸۸۱-۸۲۶ م) و صفاریان (۹۰۳-۸۶۶ م) را میتوان از نتایج آنها برشمرد.
سلسله طاهریان (۸۲۱-۸۷۳ میلادی)
سلسله طاهریان، بر شمال شرقی امپراتوری ایران و در منطقه خراسان حکومت میکرد (به قسمتهایی از ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان). بنابراین سومین پایتخت ایران نیشابور بود.
هرچند نیشابور تحت خلافت عباسیان از بغداد بود اما فرمانروایی طاهریان یک حکومت خود مختار و کاری بود. این سلسله به وسیله طاهر ذوالیمینین که سردار برجسته مأمون بود، بنیان گذاری شد. پیروزیهای نظامی طاهر در شرق ایران باعث قدردانی از او و هدیه دادن به وی، توسط پادشاهان منطقه میشد. در نتیجه این پیروزیها، جانشینان طاهر موفق شدند که تا هند نیز نفوذ کنند.
سلسله طاهریان تلاش میکرد که اولین سلسله مستقل از سلسله عباسی باشد که در خراسان تاسیس میشود. این سلسله به وسیله سلسله صفاریان برانداخته شد و خراسان به امپراتوری صفاریان در شرق ایران پیوست.
سلسله علویان طبرستان (۸۶۴-۹۲۸ میلادی)
علویان طبرستان، یک قوم شیعه بودند که در مازندران (طبرستان) ایران قرار داشتند. علویان از نسل امام دوم شیعیان-حسن بن علی-بودند که دین اسلام را به مناطق جنوبی دریای خزر آورده بودند. حکومت آنها در سال ۹۲۸ میلادی و پس از شکست خوردن از حکومت سامانیان، منقرض شد. بعد از شکست علویان، بسیاری از سربازان و سرداران علوی به سلسله سامانیان پیوستند. مرداویج زیاری-پسر زیار-یکی از سردارانی بود که به سلسله سامانیان پیوست. او بعدها سلسله زیاریان را تاسیس کرد. همچنین علی، حسن و احمد، پسران بویه، نیز در بین سرداران ملحق شده به ارتش سامانیان بودند.
سلسله صفاریان (۸۶۱-۱۰۰۳ میلادی)
سلسله صفاریان، یک سلسله کم عمر واقع در منطقه سیستان (منطقهای تاریخی در جنوب خاوری ایران) بود.
پایتخت صفاریان شهر زرنج (که هم اکنون در افغانستان است)، بود. بنیانگذار حکومت صفاریان، شخصی بنام یعقوب لیث بود. او در اول یک مسگر (صفار) بود و در کنار پدرش کار میکرد. هنگامی که به سن رشد رسید از طرف دیگر عیاران به سرداری انتخاب شد. او کنترل منطقه سیستان را بدست گرفت و بعد از آن کل کشور افغانستان و قسمتهایی از پاکستان (کنونی) را به تصرف خود در آورد. صفاریان، پایتخت خود (زرنج) را، به عنوان پایگاهی برای حمله به مناطق شرقی و غربی مورد استفاده قرار میدادند. آنها خراسان را به تصرف خود درآورند و سلسله طاهریان را در سال ۸۷۳ میلادی تصرف کنند. هنگام مرگ یعقوب، سلسله صفاریان توانسته بود مناطق کابلستان، استان سند، باختر (بلخ)، مکران، بلوچستان، کرمان، استان فارس، خراسان را تا بغداد، به تصرف خود در آورد.
حکومت صفاری پس از مرگ یعقوب عمر زیادی نکرد. برادر و جانشین یعقوب که عمرو لیث نام داشت، در جنگ با سامانیان (در سال ۹۰۰ میلادی)، شکست خورد و بیشتر قلمروی خود را تقدیم سامانیان کرد. صفاریان دوباره به سیستان محدود شدند و بعد از آن تسلیم سامانیان شدند و به عنوان نماینده آنها، در سیستان حکومت کردند.
سلسله سامانیان (۸۷۵ تا ۹۹۹ میلادی)
سلسله سامانیان، یک شاهنشاهی ایرانی در آسیای مرکزی و خراسان بزرگ بود. این سلسله بنام بنیانگذار آن که سامان خدا نام داشت و با اینکه اهل خانواده زرتشتی به اسلام روی آورده بود، نامگذاری شدهاست. این حکومت، از اولین حکومتهای بومی ایران زمین و آسیای مرکزی بعد از حمله اعراب به ایران و از بین رفتن امپراتوری ساسانی است.
سلسله زیاریان (۹۲۸-۱۰۴۳ میلادی) و سلسله بوییان (۹۳۴-۱۰۵۵ میلادی)
در غرب و مرکز ایران دو سلسله (دیلمیان) به نامهای آل زیار (۳۲۰ ه. ق.) و آل بویه که هر دو از مناطق شمال ایران برخاسته بودند نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند. مخصوصا دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت کردند و هنگامی که خلفا در برابر آنها چارهای جز تسلیم نیافتند حکومت بغداد را به آنها واگذار کردند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند.

یک سرباز دیلمی
سلسله غزنوی (۹۶۳-۱۱۸۷ میلادی)
دولت غزنوی (۳۴۴ ه. ق. - ۵۸۳ ه. ق.) یک دولت فارس زبان، نظامی و اسلامی بود. دولت غزنوی خاستگاه نژادی و پایگاه ملی خاصی نداشت، اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تایید خلافت بغداد بود. از آنجا که غزنویان نخستین پایههای شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. بنیادگذار این دودمان کسی به نام سلطان محمود غزنوی بود. پدران او بردگان ترکی بودند که در زمان سامانیان خریداری شده و برای این دودمان ایرانی خدمت میکردند.
سلسله سلجوقی (۱۰۳۷-۱۱۸۷ میلادی)
سَلجوقیان یا سَلاجقه، یا آل سلجوق، نام دودمانی است که در قرنهای پنجم و ششم هجری قمری (یازدهم و دوازدهم میلادی) بر بخشهای بزرگی از آسیای غربی، شامل ایران کنونی، فرمانروایی داشتند.
سلجوقیان در اصل غزهای ترکمن بودند که در دوران سامانی در اطراف دریاچه خوارزم (آرال)، سیردریا و آمودریا میزیستند.
سلجوقیان که به اسلام رو آورده بودند، بعد از ریاست سلجوق بن دقاق، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانیان در مبارزه با دشمنانشان بسیار کمک کردند. پسر سلجوق بنام میکاییل که بعد از مرگ او ریاست این طایفه را بعهده داشت، چندین حکم جهاد برای مبارزه با (به قول مورخین) کفار صادر کرد.
سلسله خوارزمشاهیان (۱۰۷۷-۱۲۳۱ میلادی)
انوشتکین نیای بزرگ خوارزمشاهیان، غلامی بود از اهالی غرجستان که توسط سپهسالار کل سپاه خراسان در زمان سامانیان خریداری شد. این غلام در دوران فرمانروایی سلجوقیان به سبب استعداد سرشار و کفایتی که از خود نشان داد به زودی مدارج ترقی را طی کرد و به مقامات عالی رسید تا این که سرانجام به امارت خوارزم برگزیده شد. نوشتکین صاحب ۹ پسر بود که بزرگترین آنها، قطبالدین محمد نام داشت.
سلسله خوارزمشاهیان، سرانجام با حمله مغولان و نابودی بخشی از تمدن ایران به کار خود پایان داد.
سپاه ایران در دورههای مختلف
دوره تاریخی - کمیت ارتش و...
امپراتوری ماد = حدودا ۴۰۰۰۰ نفر
امپراتوری هخامنشی = حدودا ۲۰۰۰۰۰ نفر + نیروی دریایی
امپراتوری اشکانی = حدودا ۵۰۰۰۰ نفر
امپراتوری ساسانی = حدودا ۸۰۰۰۰ نفر
سلجوقیان = حدودا ۸۰۰۰۰ نفر
صفویان(دوره شاه عباس) = حدودا ۷۰۰۰۰ نفر
افشاریان = حدودا ۸۵۰۰۰ نفر + نیروی دریایی
قاجاریه(دوره آقامحمدخان) = حدودا ۴۵۰۰۰ نفر
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.